آری انسانِ جامع انسانی است که سعی میکند تمام ابعاد وجودیاش رشد کند. ابنسینا میگوید: انسان به همان اندازه که خود را از علمی محروم کند، به همان اندازه ناقص است. میگوید انسان بینقص کسی است که تمام ابعادش را بتواند تغذیه کند. میگوید: حتی اگر به علم ریاضی کم علاقهای بدان که به همان اندازه ناقصی. یعنی اگر کسی دوست نمیدارد تفکر ریاضی داشته باشد و یا نسبت به تفکر فلسفی بیعلاقه است، بالاخره در همان راستا ناقص است. ولی حرف ما این است که وقتی شما تلاش خود را نمودید که در حدّ ممکن شخصیت جامعی داشته باشید ولی با این همه در بعضی برههها مجبورید یکی از ابعاد را به حاشیه برانید. بیایید اولویتها را مشخص کنید.
خود ابنسینا هم میگوید، اگر آن چیزی که من در آخر عمر به آن رسیدم اول عمر به آن میرسیدم، به شکل دیگری زندگیمیکردم. ابنسینا آخر عمر متوجهشد یک حکمتی غیر از حکمت موجود در کتاب اشارات و تنبیهات» باید به بشر عرضه کند، اسمش را حکمت مشرقی» گذاشت، ملاصدرارحمةاللهعلیه» هم به همین جهت اسم فلسفهاش را حکمت متعالیه» گذاشت. ابنسینا ظاهراً یک چیزهایی هم در رابطه با حکمت مشرقی نوشته بوده که در حمله غزنویان به اصفهان از بین رفته است. و نمط هشتم و نهم اشارات او نیز خبر از چنین رویکردی دارد.
ادب خیال، عقل و قلب؛ صفحات ۴۲ و ۴۳
اصغر طاهرزاده
کتابی که جدیداً شروعش کردم، به زودی معرفی کتابهارو شروع میکنم و شاید هم کمی نقد راجع بهشون بنویسم. نقد رو مطمئن نیستم ولی معرفی مختصر و مفید حتمی است. یه معرفی کتاب که شما ترغیب بشید کتاب بخونید :) فلسفۀ غرب هم خوبه، اما فسلفه اسلامی چیزای جالبتری داره، شاید من مطالعاتم هنوز کمه و نمیتونم نظر قطعی بدم ولی تا اینجا شخصاً که با فلسفه اسلامی بیشتر حال کردم.
درباره این سایت