ناروتو اولین انیمهای بود که خودم شخصاً به دنبال تماشای آن رفتم. قبل از آن هیچ وقت معنی انیمه را نمیدانستم. به مرور با تماشای حدود ۵۰۰ قسمت ناروتو شیپودن، من هم وارد دنیای انیمه و حس و حال آن شدم. البته هیچوقت حافظهام یاری نمیکند و یادم نمیآید که بین انیمۀ ناروتو (حدود چهار سال پیش) و بین انیمه نام تو حدود (دو سال پیش) چه انیمههایی تماشا کردم. شاید هم هیچ انیمهای تماشا نکردم؛ تنها چیزی که به خاطر دارم تماشای انیمههایی بود که اسمشان را هم شاید هزار نفر نشنیده باشند. انگار که برایم فرقی نداشت، انیمه معروف باشد یا نه، مهم این است که فقط انیمه باشد. البته انیمۀ درست حسابی هم باشد.
ناروتو انیمهای است که شاید در میان انیمههای دیگر، بیشترین مانور را روی مفاهیمی مثل جنگ و صلح، عشق و نفرت و دوستی و دشمنی میدهد. تقریباً در تک تک قسمتها و در طول داستان ما شاهد این تضادها هستیم. همه برای صلح مبارزه میکنند، جنگ راه میافتد و هیچوقت هم تمام نمیشود. حال آن که اگر جنگی نباشد، خود به خود صلح هم برقرار میشود. اگر عشقی نبود، زندگی معنایی نداشت، ولی زمانی هم که عشق وجود دارد، باید متقابلاً مراقب نفرت هم بود و همینطور دوست و دشمن. / البته در مسئله جنگ و صلح، باید دید که چه کسی جنگ را آغاز میکند و همچنین، چه کسی آتش جنگ را شعلهورتر میکند.
در انیمۀ ناروتو، عدهای برای نابودی کل دنیا یا به قول خودشان اصلاح دنیا) به جمعآوری موجوات قدرتمندی به نام جینچوریکی میپردازند تا بتوانند، با استفاده از قدرت آنها دنیا را اصلاح (نابود) کنند. اختلاف عقیده در تمام انیمه موج میزند. گروه کوچک ولی قدرتمندی اعتقاد دارد که نابود کردن دنیا به معنای صلح و اصلاح است و گروهی دیگر معتقدند که باید بدون جنگ و درگیری اصلاح شد. در ابتدای انیمه ناروتو تا اواسط آن، هویت دشمن مشخص نیست و صرفاً با یک گروه خاص مواجه هستیم. آکاتسوکی نام گروهی از قویترین نینجاهاست که در راستای هدف خود، باهم متحد شدند. به مرور که به اواخر انیمه هم نزدیک میشویم، هویت تک تک اعضای گروه آکاتسوکی مشخص میشود و آخرین جنگ بزرگ نینجایی با اتحاد تمام ملیتها بر علیه آخرین اعضای باقیمانده از آکاتسوکی صورت میپذیرد. بالاخره، با تمام شدن جنگی ویران کننده، صلح هم برقرار میشود. تا زمانی که گروهی برای برهم زدن صلح وجود دارد، جنگ هم وجود دارد و صلح نمیتواند پایدار بماند، صلح تنها زمانی پایدار میشود و پایدار میماند که گروهی قصد خرابکاری در دنیا نداشته باشند.
انیمۀ ناروتو به خاطر طرح داستانی خاصی که داشت، دارای طراحیهای منحصر به فرد بود. در انیمه، در قبایل مختلف چشمهای مختلفی وجود دارند که صاحبانشان را دارای قدرت خاصی میکنند. معروفترین و قویترین این قبیلهها، قبیله اوچیها است. اعضای این قبیله، چندین نوع چشم مختلف دارند که طراحی هرکدام از آن چشمها جالب و قابل توجه است. از لحاظ طراحی و گرافیک هم، انیمه در سطح متوسط رو به بالایی قرار دارد. تنها نقطه ضعف داستان که باعث شده امتیاز پایینی از مخاطبان بگیرد، تعداد زیاد قسمتهای انیمه است. داستان در بهترین حالت میتوانست زیر صد قسمت اتمام شود، اما فلشبک (گذشتهنما)هایی که در داستان نمایش داده میشوند و بیش از حد طبیعی طول میکشند کمی مخاطب را منزجر میکند. تقریبا هر سکانسی که میتواند در یک قسمت جمع بندی شود، تا ۳ قسمت هم سابقه داشته که طول بکشد. اشتیاق عجیب طراحان انیمه برای طولانی کردن این انیمه، واقعا عجیب است.
در یک جمع بندی کلی، به نظر من، بهترین انیمهای بود که برای وارد شدن به دنیای انیمه میتونستم تماشا کنم. گفتم که به خاطر این که اولین انیمهای بود که تماشا کردم، پس اولین پست معرفی رو هم اختصاص بدم به ناروتو. امیدوارم که از این پست خوشتون اومده باشه. راستش هیچوقت نمیتونم اینمۀ ناروتو رو نقد کنم، چون اولا که تعداد قسمتهاش بیش از اندازه زیاده و دوباره نمیتونم نگاهش کنم و این که قبلا یکبار تماشاش کردم.
درباره این سایت